وب نوشت طارق نادری

یکی از سنتهای فراموش شده فرود آمدن برای سجده با دستها است، که مطلب زیر را که در این باره است از کتاب «روش نماز پیامبر -صلی الله علیه و سلم-» نوشته محمد ناصر الدین آلبانی نقل میکنیم:

رسول الله -صلی الله علیه و سلم- به هنگام سجده دستها را قبل از زانوها به زمین میگذاشت(1) و در این مورد فرموده است: «إذا سَجَدَ أَحَدُکُم؛ فَلا یَبرُک کما یَبرُکُ البَعیرُ، وَ لیَضَعَ یَدَیهِ قَبلَ رُکبَتَیه»(2) (وقتی میخواهید سجده کنید، مانند شتر زانو نزنید، بلکه دستها را قبل از زانوها به زمین بگذارید).

 

_________________

(1) و (2) پاورقی ها در ادامه مطلب (مطالعه پاورقی را نیز توصیه میکنیم.)

  • طارق نادری

«‏إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‏» (حجرات/10)

‏فقط مؤمنان برادران همدیگرند، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید، و از خدا ترس و پروا داشته باشید، تا به شما رحم شود.‏

  • طارق نادری

«‏یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ‏» (حجرات/6)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر شخص فاسقی خبری را به شما رسانید درباره‌ی آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی بدون آگاهی (از حال و احوالشان و شناخت راستین ایشان‌) آسیب برسانید، و از کرده‌ی خود پشیمان شوید.

 _______________

یاد آوری: اخباری را که در شبکه های مختلف خبری مهواره ای می شنوید فوراً باور نکنید! و از نشر آن به عنوان خبر موثق خود داری کنید. بخصوص زمانی که در مورد جماعتی از مسلمین باشد.

  • طارق نادری

یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری رفت و همت خواست که روز و شب بخدمت سلطان مشغول میباشم و بخیرش امیدوار و از عقوبتش ترسان. ذوالنون بگریست و گفت اگر من خدای عز و جل را چنان پرستیدمی که تو سلطان را، از جمله صادقان بودمی.

گر نبودی امید راحت و رنج ... پای درویش بر فلک بودی

گر وزیر از خدا بترسیدی ... همچنان کَز ملِک، مَلَک بودی(1)

(گلستان سعدی / باب اول) 

_________________

(1) معنی بیت چنین است: اگر وزیر چنان که از پادشاه (ملِک) میترسد از خدا میترسید، فرشته (مَلَک) بود!

  • طارق نادری
«‏نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (49) ‏وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ (50)» (حجر)
(ای پیغمبر!) بندگان مرا آگاه کن که من دارای گذشت زیاد و مهر فراوان هستم  (در حق کسانی که توبه بکنند و ایمان بیاورند و کار نیک انجام بدهند) .،  و این که عذاب من (در حق سرکشان بی‌ایمان) عذاب بسیار دردناکی است
  • طارق نادری

یکی از بندگان عمرو لیث گریخته بود کسان در عقوبتش رفتند و باز آوردند وزیر را با وی غرضی بود اشارت به کشتنش کرد تا دیگر بندگان چنین فعل نیارند، بنده سر پیش عمرو لیث بر زمین نهاد و گفت:

هر چه رود بر سرم چون تو پسندی رواست ... بنده چه دعوی کن حکم خداوند راست

لیکن بموجب آنکه پرورده ی نعمت این خاندانم نخواهم که در قیامت بخون من گرفتار آیی اجازت فرمای تا وزیر را بکشم پس آنگه بقصاص او بفرمای خون من ریختن تا به حق کشته باشی، ملک را خنده گرفت وزیر را گفت چگونه مصلحت میبینی، وزیر گفت ای خداوند(1) جهان مصلحت آن می بینم که از بهر خدا و صدقه ی گور پدر او را آزاد کنی تا مرا نیز در بلائی نیفکند، گناه از من است و قول حکیمان معتبر که گفته اند:

چو کردی با کلوخ انداز پیکار ... سر خود را بنادانی شکستی

چو تیر انداختی بر روی دشمن ... چنان دان کاندر آماجش نشستی

 _________________

(1) خداوند: صاحب، مالک، پادشاه

  • طارق نادری

 
  • طارق نادری

مردم آزاری را حکایت کنند که سنگی بر صالحی زد، درویش را مجال انتقام نبود سنگ را نگاه میداشت تا زمانی که ملک را بر آن لشکری(1) خشم  آمد و در چاه کرد، درویش اندر آمد و سنگ بر سرش کوفت، گفتا تو کیستی و این سنگ چرا زدی، گفت من فلانم و این همان سنگ است که در فلان تاریخ بر من زدی، گفت چندین روزگار کجا بودی گفت از جاهت(2) اندیشه میکردم، اکنون که در چاهت دیدم فرصت غنیمت دانستم.

(گلستان سعدی / باب اول)

_________________

(1) لشکری: سرباز، سپاهی (فرهنگ لغت عمید)

(2) جاه: مقام و منصب

  • طارق نادری

روباهی دیدندش گریزان و بیخویشتن افتان و خیزان، کسی گفتش چه آفت است که موجب مخافت است گفتا شنیدم که شیر را بسخره(1) میگیرند، گفت ای سفیه ترا با شیر چه مناسبت است و او را با تو چه مشابهت، گفت خاموش که اگر حسودان بغرض گویند که اینهم بچه شیر است و گرفتار آیم کرا غم تخلیص من دارد که تا تفتیش حال من کند و تا تریاق(2) از عراق آورده شود مارگَزیده مرده شود.

(گستان سعدی / باب اول)

_________________

(1) سخره: ذلیل و مقهور و زیر دست، آنکه به کار بی مزد گمارده شود، کسی که مردم او را ریشخند کنند. (فرهنگ لغت عمید)

(2) تریاق: پاد زهر

  • طارق نادری

یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید که کدام عبادت فاضلتر است. گفت ترا خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.

قطعه:

ظالمی را خفته دیدم نیم روز ... گفتم این فتنه ست خوابش برده به

وانکه خوابش بهتر از بیداری است ... آنچنان بد زندگانی مرده به

(گلستان سعدی / باب اول)

  • طارق نادری